حانیه گلی ماحانیه گلی ما، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

حانیه، باهوش ترین کوچولو دنیا

تالار

رفته بودیم تالار مراسم عروسی من برای یه مراسم از طرف ارتش تو از راه که داشتیم میرفتیم همش میگفتی داریم میریم عروسی؟؟؟ خلاصه کلی توی تالار شیطونی کردی و حسابی هم هوا سرد بود ولی از رو نمیرفتی که کاپشن بپوشی و در ضمن هزار بار از پله هایی که داداش به عنوان داماد از روش رد شده بود رفتی بالا و اومدی پایین و حتی نزدیک بود بیفتی آخر شب بعد از شام خوردن شما رفتی به اجازه خودت یه بادکنک پیچوندی و برای خودت برش داشتی و بچه های دیگه از تو تقلید کردن و برداشتن. خیلی زرنگیااااااا خانم خانمای من ++ در ضمن مشهدی شدی دوباره ها خانم خانمااااااا. خوش به حالت که امام رضا تورو بیشتر از ما دوست داره ...
26 مهر 1393

لاک

بالاخره بعد از این همه اصرار تو و مخالفت خانواده دیروز در یک حرکت انتخاری لاک آبی برات زدم و با یه شلوارک آبی برات ست کردم. انقدر که تو ذوق کردی منم ذوق کردم
9 مهر 1393

عروسی

عروسی من گذشت و چقدر خوش گذشت. با تو عکس انداختم خانم کوچولو. از کنار من تکون نمیخوردی و وقتی از من دورت میکردن داد میزدی شیرین میخوام و من مرده بودم از خنده  خلاصه حسابی بهم چسبیده بودی از اول تا آخر تو تالار  دیروز هم اومدم خونتون تا تمیز کاری کنیم برای اسباب کشی به خونه جدید. تا لاک دست منو دیدی شروع کردی به بلبل زبونی و لوس کردن. زنگ زدی به داداش که برات لاک بخره . تا آخر شب دیوووووووونم کردی از بس گفتی من لاک میخوام. غلط کردم لاک زدم تازه کلی هم با لباس عروست قر دادی. اصلا با هر لباسی که باشی گیر میدی که نانای میخوای و من میزارم و تو می رقصی و چقدر هم حرفه ای می رقصیاااااااا. از کی یاد گرفتی تو؟ مامانی میگه تو ذاتته ...
7 مهر 1393
1